۱۳۸۸/۰۱/۳۰

دانشگاه تا دانشگاه...

ديروز (شنبه مورخ 29/01/88) از اون روزا بود . من ديروز بعد از كلاس استاد اكبري به مسابقات روباتيك دانشگاه صنعتي بابل رفتم و اونجا علاوه بر ديدن مسابقات سه گانه مين يابي ، آتش نشاني و مسير يابي نيم نگاهي به قضيه اعتصاب غذاي اون دانشگاه كه تا حدودي تو بوق و كرنا هم شده داشتم . نمي خوام زياد پستمو طولاني كنم پس خيلي چكيده بعضي از نكات جالبشو كه قابل گفتنه مي گم :

جمعيت از سراسر كشور به مسابقات اومده بودند

قسمتي از جمعيت نادانشجو (دبيرستاني و ...) بودند

تيم هاي بانوان توسط دست هاي غيبي مورد تشويق قرار مي گرفتند!

آقاي گيلاني و آقاي پاكدامن هم با من بودند

"فرصت از دست رفته : تحليلي بر عدم وجود تيم طبري در مسابقات روباتيك همولايتي هايش"

site:Elecomp.ir

دانشجويان يك بحث سياسي-اجتماعي در چمن محيط دانشگاه به راه انداختند.


تو دانشگاه خودمونم كه بحث "حجت الاسلام نتقويان" در مورد ارتباط موثر در جريان بود كه اونم نكته بندي شده ارائه ميكنم:

"... كه البته نخواهد شد!"

"اند اعتياد: مدتي مستاجر يك كارتن خواب بودم!"

"پيامبر كه زنش بيشتر مي شد نماز شبش طولاني تر مي شد ولي ديگران با يك زن هم نماز صبحشون غذا مي شه!"

"نچ-نچ بيخود مانع كسب است!"

"ديو چو بيرون رود، فرشته در آيد!"

"هفته – هفته كاري به من نداره!"

در آخر متذكر مي شم به قول دوست كرم كتابم، سعيد : "خيلي از حرفايي كه زد رو تو كتاب مردان مريخي و زنان ونوسي نوشته...

گرچه از "حجت الاسلام نتقويان" عكسي نگرفتم ولي يه عكس از دوست عزيزم آقاي كلبادي نژاد كه مسئوليتي هم عهده دار بود گرفتم و تو همين عكس محل جلوس "حجت الاسلام نتقويان" رو با فلش نشون دادم! (با تشكر ويژه از شهاب كه براي خودش آتيش-پاره ايه و فارغ از تمام ديالوگ هايي كه رد و بدل كرديم ، در تمام مدت كنارم هيچ انتقادي به علت وجودش در اونجا نداشت!!!)