۱۳۸۸/۰۳/۱۸

گشاده نامه

نامه اي به مسئول محترم مقام
روزي از روزها كه براي انجام ماموريت تحويل داده شده به اينجانب ، كه پيدا كردن رسانه اي كاغذي بدون هر تمايلي به چهار جهت است از شهري به شهر ديگر و از كشوري به كشور ديگر سفر مي كردم ، با صحنه ي عجيبي روبرو شدم . در مكاني كه به آخرالزمان مي ماند ، صداي عجيبي و آزاردهنده اي سوت مانند در گوشم پيچيد. صدايي كه انگار نمي خواست مامور را رها كند... و پيرمردي 20-10 ساله كه به آرامي و تداوم سر خود را به كيوسك روزنامه فروشي اي كنار دره اي بي پايان مي كوبيد و نجوا مي كرد . مسيري از خون از فرق سرش بدون هيچ جهت گيري اي جريان داشت. كنجكاوانه از او علت اين مهم را پرسيدم . گفت :" هيچي ، مشكلي نيست ... فقط ... " و به آرامي و البته با اضطراب به روزنامه هاي اطرافش خيره شد و در حالي كه چشمانش گريزي از حقيقت نداشت ، ناگهان فرياد زد : "رئيس ..."
پير-پسر نيمه دوم تركيب جدا اضافي مورد نظر را كه "جمهور" بود بين زمين و آسمان و در حالي كه تنها همدم و هم قدمش نيروي جاذبه بود به گونه اي فرياد زد كه بين درها و ديوارهاي بلند تر از درها و كوه هاي بلندتر از ديوارها و ساختمان هاي بلندتر از كوه ها و گوش اينجانب طنين انداخت.
پس از چند ساعت به صداي طنين فرياد پسركي كه ساعاتي قبل سقوط آزادي داشته بود عادت كردم. شايد چون صداي پسرك كاملا مثل سوت بي پايان اوليه شده بود.
 پس از اطمينان از هلاكت آن شخص دفتر چه يادداشتم را به دست آوردم تا كوله بارم از سفر اخير را به قلم تحرير درآورم. نتيجه آن كه :
" لطفا در صورت عدم تغاير با سياست هاي تنظيم جمعيت ، در كنار روزنامه فروشي ها گاردريل (1) نصب كنيد."
با تشكر از رئيس جمهور وقت
امضا

.

.

.

1) Guardrail :

گاردريل به رديفي از ميله هاي فلزي كنار جاده ها گفته مي شود كه معمولا براي جلوگيري از سقوط ماشين ها به دره نصب مي شود.

2 comments:

ر.خ.ا گفت...

به دلایلی که کاملا" واضحه ، مخاطب قابل اعتمادی برای این نوشته نیستمـ ! (بلاگ نویسایی که سابقه ی کار داستان دارن کمـ نیستن .)



با اینکه نسبت به نسخه ی قبلی ، کار بهتری روبه رومه ولی نکاتی به نظرمـ می رسه :


_شخصیت پردازی ضعف اصلی این نوشته است و حتما" جای کار بیشتری داره .
_دیالوگ ها رو می شه قوی تر آورد ؛ طوری که بیشتر در خدمت اثر باشن .
_نثر همـ جای ترمیم داره.به خصوص شکل کوتاهی و بلندی جملات .

.
.
.

دفتر تلفن يکي از بهترين داستان هاییه که نوشته شده؛ پر از آدمـ ‌هايي که حقيقتا" وجود دارن...

وحید مصلحی گفت...

سلام
به روزم
منتظرتم
یا حق